مرتضی افقه اقتصاددان و استاد دانشگاه معتقد است طی 30 سال گذشته ساختار اقتصادی کشور ضد توسعه و ضد تولید بوده و باید این ساختار تغییر کند تا بتوانیم به پیشرفت و توسعه اقتصادی دست یابیم.

 

 

 

 

 

گفت و گوی با مرتضی افقه اقتصاددان و استاد دانشگاه را در ادامه می خوانید: برنامه هفتم توسعه بالاخره دو هفته قبل رونمایی شد. این برنامه مسیر سیاستگذاری کشور را طی 5 سال آتی مشخص می کند.

 

از جمله مهمترین محورهای آن رشد اقتصادی و کنترل تورم است که منتقدان دولت معتقدند در دو سال گذشته دولت سیزدهم بدترین عملکرد را در این خصوص داشته است.

 

مرتضی افقه اقتصاددان و استاد دانشگاه در این خصوص معتقد است طی 30 سال گذشته ساختار اقتصادی کشور ضد توسعه و ضد تولید بوده و باید این ساختار تغییر کند تا بتوانیم به پیشرفت و توسعه اقتصادی دست یابیم.

 

این استاد دانشگاه با بیان مطلب فوق می گوید: در این سه دهه تا قبل از تحریمهای 97 ما با دوپینگ نفت توانستیم برخی مشکلات را کتمان کنیم، در واقع با تشدید تحریم ها پرده از روی خیلی از مشکلات ساختاری برداشته شد.

 

بنابراین وقتی ساختار ضدتولید و ضد توسعه باشد عملا نمیتوان کاری کرد.

 

با شرایطی که در حال حاضر در آن هستیم تحقق اهداف برنامه هفتم شاید به 20 درصد هم نرسد.

 

دولت سیزدهم به اعتقاد من ضعیف ترین کابینه بعد از انقلاب را انتخاب کرد که در کمتر از دو سال از عمر خود 7 مهره کلیدی را جابه جا کرده است.

 

گفتگوی با مرتضی افقه اقتصاددان و استاد دانشگاه را در ادامه می خوانید: رونمایی از برنامه هفتم توسعه که 30 اردیبهشت انجام شد مسیر سیاستگذاری کشور طی پنج سال آتی را مشخص می کند جزئیات گسترده ای را در خود گنجانده است؛ رشد اقتصادی و کنترل تورم از محورهای مهم برنامه هفتم هستند؛ از نظر شما آیا دولت سیزدهم با عملکردی که تا کنون از خود ارائه داده می تواند این دو محور مهم اقتصادی را مدیریت و سامان دهد؟ در مورد برنامه هفتم که رونمایی شد باید بگویم طبق اظهار یکی از معاونان سازمان برنامه و بودجه در طی 6 برنامه گذشته به طور متوسط فقط 34 درصد اهداف محقق شده است؛ البته به گفته یکی از نمایندگان مجلس که سندش هم محرز است حدود 70 درصد از برنامه ششم توسعه اصلا محقق نشد.

 

من نمی دانم با چه پیش زمینه ای برنامه هفتم با چنین آرمانهایی نوشته شده است.

 

البته به نظر می رسد که برخی از سیاستگذاران و برنامه نویسان مملکت عادت به انشانویسی دارند.

 

با توجه 6 برنامه توسعه اجرا شده ... در میابیم که فقط علاقه مند به نوشتن آرمانها و آرزوها هستیم بدون اینکه متناسب با آن اهداف، ابزارهایی تهیه کنیم تا به تحقق برسند.

 

نتیجه اینکه هیچکدام از این برنامه های 6 گانه گذشته به اضافه اسناد بالادستی حتی به اهدافشان نزدیک هم نشده اند.

 

نکته جالب توجه اینکه این 6 برنامه که به اقرار مقامات رسمی فقط 34 درصدشان محقق شده است در شرایط تحریم یا اتمام منابع نبوده که منجر به کسری 700 میلیارد تومانی شد(به قول آقای ممبینی 70 میلیارد دلار فقط به صندوق توسعه ملی بدهکار هستیم!) بنابراین دولت در حال حاضر با این تفاسیر چگونه می خواهد به رشد اقتصادی و کنترل تورم دست یابد؟! در مجموع از یک طرف تحریمها، کاهش درآمد نفت، کاهش مراودات خارجی و سیاستهایی که منجر به کمبود و محرومیت نیروهای انسانی ماهر شده (حتی عده زیادی از نیروهای طرفدار انقلاب هم منتقد دولت هستند(، به اعتقاد من با این شرایط تحقق اهداف برنام هفتم شاید به 20 درصد هم نرسد.

 

دولت سیزدهم ضعیف ترین کابینه بعد از انقلاب را انتخاب کرد که در کمتر از دو سال از عمر خود 7 مهره کلیدی را جابه جا کرده است.

 

در کشوری مثل ایران که بسیاری از تصمیمات وابسته آدمهاست نه برنامه و ساختار، بنابراین چنین تغییراتی در سطح عالی در هیئت دولت نه در حد مثال استاندار، چقدر می تواند کارها را عقب بیندازد و سرعت را در فعالیتها کاهش دهد.

 

من مدتی معاون استاندار خوزستان بودم در دوره دو ساله من، 3 استاندار تغییر کرد و به عینه دیدم که در این دو سال با تغییرات 3 استاندار چه میزان کار مردم به تعویق می افتاد.

 

دلیل اساسی این اتفاق که همواره در دولت ها شاهدش بوده ایم چیست؟ به اعتقاد من دلیل اصلی این است که در کشور ما به زعم برخی افراد مسئولیت، رانت است نه مسئولیت! مسئولیت به معنی مورد سوال قرار گرفتن نیست.

 

وقتی 7 وزیر 7 مهره کلیدی، طی دو سال تغییر می کنند و با تغییرات آنها زیر مجموعه هایشان هم تغییر می کند چنین دولتی چگونه می تواند در شرایط وخیم تورم، چندین ابر بحران و ... کارهای بزرگ انجام دهد؟ در خصوص تعاملهایی که با خارج در حال انجام است تمرکز بر روی چین و روسیه بسیار مشهود است آیا به سرانجام خوبی خواهیم رسید؟ ببینید شاید بتوان گفت توهمی هست که فکر می کردند روحانی تمام تخم مرغهایش را در سبد غرب قرار داده و ما شرق را داریم.

 

باید گفت مشکل با غرب و شرق نبوده و نیست ما مشکل اصلی مان تولید در داخل است یعنی موانع تولید و تجارت در داخل بسیار بالاست.

 

یک مثالی می زنم در دوره ای که شوروی فروپاشید و چندین کشور مسلمان که کشورهای آسیای میانه نامیده شدند بهترین بازار برای ایرانی بودند که مدعی بود می خواهد تجارت خارجی اش را افزایش دهد.

 

اما به دلیل ناکارآمدی های داخلی، بروکراسی های بسیار منفی و مدیریتهای ناکارآمد نتوانستیم این بازارها را به دست بگیریم به طوریکه در حال حاضر رژیم صهیونیستی کل بازار آذربایجان را گرفته است.

 

از سوی دیگر در دوره ای که آمریکا عراق را اشغال کرد و عملا صدام کنار رفت و ما توانستیم با اعراب تعامل کنیم من در آن زمان معاون استاندار خورستان بودم و از مرز عراق قرار بود تجارت کنیم، باورتان نمی شود شیعیان بصره می آمدند اصرار می کردند که میخواهیم با شما مراوده کنیم اما من که معاون استاندار بودم نمی توانستم مرز را آماده کنم مرزی که می توانستیم از آن طریق اشتیاق و عطش تجار عرب را به سریع ترین شکل جبران کنیم و متاسفانه از بازار عراق هم جاماندیم و ترکیه به راحتی توانست بازار عراق را اشغال کند.

 

چرا بعد از 30 سال که از جنگ گذشته در دهها سندی که داشته ایم هیچ پیشرفتی نکردیم؟ به واقع ناکارآمدی های بروکراسی، مدیریتی و انبوه ناکارآمدی هایی که کل تولید را دچار مشکل کرده است.

 

باید قبول کنیم که مشکل ما موانع خارجی نیست درست است تحریمها مشکل اصلی است اما همین تحریمها هم به دلیل این است که طی 30 سال هنوز نتوانستیم به دلایل داخلی کشور را آنقدر رشد دهیم موانع تولید را برداریم تا در مقابل تحریمها آسیب پذیر نباشیم.

 

از نظر من اگر کشوری فقیر باشد و نتواند پیشرفت کند طبیعی است اما در ایران به دلیل درآمدهای نفتی، دولت معطل پس اندازهای مردم نبوده و نیست.

 

به عنوان مثال در خوزستان که 80 تا 90 درصد منابع(30 درصد برق کشور، کل شکر ایران و ... همه اینها در خوزستان تولید می شود) وجود دارد و این استان یکی از ثروتمندترین استانها و از طرفی محرومترین استانهاست، عوامل اقتصادی یعنی نیروی انسانی، سرمایه و ... از طرفی دیگر عوامل غیر اقتصادی است که مانع پیشرفت آن است، به اعتقاد من آموزه های دینی ما ظرفیت لازم برای پیشرفت کشور را دارند اما آنچه اتفاق افتاده در منظر تصمیم گیران و فارغ التحصیلان چیز دیگری است.

 

برای پیشرفت باید نگرش توسعه ای بر تصمیم گیران حاکم باشد.

 

متاسفانه در برخی موارد به نظر می رسد اولویت اقتصاد و معیشت مردم نیست این اتفاق در ردیفهای بودجه ای به وضوح نمایان است.

 

مثالی از ردیفهای بودجه ای در این خصوص میزنم در بودجه 1401 انبوه ردیفهای هزینه ای که هیچ کمکی به تولید و رفاه مردم نمی کند وجود داشت.

 

در منطق اقتصاد وقتی مثال 10 میلیون به بخشی تعلق گرفت حداقل انتظار این است که 10 میلیون به تولید ملی کمک شود.

 

مثال از دانشگاهها شروع میکنیم کدام کشور را دیده اید که نسبت به جمعیتش این میزان دانشگاه داشته باشد.

 

چه ضرورتی دارد که در مراکز استانی این میزان دانشگاه باشد و از طرفی با چه خروجی ای؟ جوانهایی که با اتلاف وقت هیچ مهارتی ندارند.

 

چشم انداز آینده اقتصاد ایران و به خصوص معیشت مردم را چگونه ارزیابی می کنید؟ اگر مشکلات مالی و مسئله تحریم حل نشود بحران اقتصادی کشور بدتر خواهد شد؛ تورم از 60 درصد عبور خواهد کرد البته در موادغذایی ایجاد شده و از این هم بیشتر خواهد شد؛ به همین خاطر حتما مشکل تحریم باید حل شود. طی 30 سال گذشته همین شرایط را همواره داشته ایم: در این سه دهه تا قبل از تحریمهای 97 ما با دوپینگ نفت توانستیم مشکلات را حل کنیم.

 

در واقع با تشدید تحریمها پرده از روی بسیاری از مشکلات ساختاری برداشته شد.

 

بنابراین وقتی ساختار ضدتولید، ضد توسعه باشد عملا نمیتوان کاری کرد و اگر تحریمها برداشته شود هم شاید انتظار بهبود را نمی توانیم داشته باشیم.

 

 

«روزنامه تجارت - 17 خرداد»

   تاریخ ثبت: 1402/03/17     |     [sect id=[file]] | [/sect id=[file]] |