
سیدحسن محفوظی کارشناس اقتصادی
تجــارت خارجــی و موضــوع درآمدهــای ارزی یکــی از مهم ترین و شاخص ترین مسائل اقتصادی کشور است.
تجارت خارجی هم از منظر اجتماعی و هم از منظر افزایش تولید اهمیت دارد چرا که بســیاری از کالاها تا زمانی که بازار بزرگی نداشته باشند، تولید آن ها صرفه اقتصادی ندارد.
ما نباید نگاهمان به صادرات به عنوان یک اقدام لوکس باشــد.
صادرات، به ما رشد اقتصادی در داخل را هم می دهد و نباید فکر کنیم که هر وقت مازاد داخلی داشتیم، صادرات اهمیت پیدا می کند.
یعنی حتی این رویکرد اشــتباه اســت که در زمان مشکل اقتصادی به صورت آنــی ممنوعیت های تجاری وضــع می کنیم و می گوییم صادرات یک محصول ممنوع است.
از سال ۱۳۷۵ مجموع صادرات نفتی و غیر نفتی ما ۲۰ میلیارد دلار بوده و تا سال ۱۳۹۰ به ۱۵۰ میلیارد رسیده و این نشــان دهنده رشــد حدود ۷ برابری است اما ناگهان با وضع تحریم ها از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۲ رشد صادرات متوقف شده است.
در دهه اخیر از ۱۳۹۱ تــا ۱۴۰۲ میانگیــن صادرات ما چیزی حدود ۹۰ میلیارد دلار است، معنای این کاهش این است که ما بازارهای اطرافمان را از دست داده ایم و به هســته ســخت صادراتی رسیده ایم.
حالا تصور کنید علاوه بر تحریم ها اتفاقاتی همچون کرونا نیز بر ما تحمیل شــد؛ یعنی ما به کف صادراتی کشور در سال ۱۳۹۹ رسیدیم.
هر چند الان کمی اوضاع بهتر شده اما نکته اساسی این است که ما یک دهه توقف رشد صادراتی داشتیم و تقریبا صادرات خدمات فنی و مهندسی به صفر رسیده است.
صادرات خدمات فنی و مهندسی باید توسط یک شرکت معتبر انجام شود چرا که هیچکس به خدمات توجه نمی کند و بلکه اعتبار شرکت ارائه کننده خدمت مهم است.
یعنی از شرکت واسط تنها برای صادرات یا واردات کالای اساسی می توانید استفاده کنید، در حوزه خدمات فنی و مهندسی شرکت های واسطه باعث می شوند که جریان تجاری خودمان را از دست بدهیم.
همیشه با خودمان فکر کردیم و گفتیم تحریم هستیم و باید به دنبال راهکاری باشیم تا تحریم ها را رفع کنیم اما باید ما فرض را بر ماندگاری تحریم ها می گذاشتیم و در همین فضا تلاش می کردیم که روش های صادرات خدمات فنی و مهندسی خود را تغییر و سپس افزایش دهیم.
تجربه سه ساله ما نشان داده که این امر امکان پذیر است، اما ما حتی نخواســتیم به آن فکر کنیم.
در فضای بین المللی شــما وارد برخی بازارها می شوید که فضای استانداردی دارد و هرکسی در آن جا مزیت هــای خــود را مطرح می کند و می تواند فضای رقابتی ایجاد کند و برنده مناقصات شود ولی برخی از بازارها مناسب ما نیستند به دلیل اینکــه مــا محدودیتی به نام تحریم داریم که برخی ابزارهایی همچون خدمات پس از فروش را نمی توانیم عرضه کنیم.
یعنی نباید سراغ چنین بازارهایی برویم بلکه باید سراغ بازارهایی برویم که چنین شرایطی را ندارد.
ما نمی توانیم مناقصات کشورهای اروپایی یا حاشیه خلیج فارس شرکت کنیم چون محدودیت های آن ها زیاد است.
بنابراین اگر چه آن کشورها را نباید از دست داد و ارتباطات را باید فعال نگهداشت اما باید راهی پیدا کنیم که تمرکز خود را بر کشــورهای شــرق آســیا همچون سریلانکا، اندونزی، پاکستان، آمریکای جنوبی و آمریکای لاتین بگذاریم و روابط دو جانبه را بر اساس معادلات قدرت بر قرار کنیم.
به طور مثال به جای تمسخر این که نفت فروختیم اما پولمان را ندادند، پول نفت را ضامن خدمات فنی و مهندسی خود کنیم.
یکی از سیاست های کلان جمهوری اسلامی ایران، برقراری ارتباط با کشورهای همسایه با کلیدواژه سیاســت همســایگی و کشورهایی در منطقه است که بتوانیم با آن ها عملیات تجاری متقابل انجام دهیم.
یعنی صرفا به این صورت نباشــد که کالایی رد و بدل شــود.
به جای صادرات کالای نهایی، تلاش کنیم که کالای سرمایه و تجیهزات کارخانه ای صادر کنیم.
یعنی تجهیزات ما وارد خط تولید آن ها شــود و به این صورت ارتباط متقابل اقتصادی همیشه وجود دارد.
حضور در زنجیره ارزش و خط تولید کشورها نسبت به صادرات کالای نهایی ارزش بیشتری دارد.
مثال همه کشورهای جهان در بازار آفریقا حضور دارند.
ولی ما باز هم با تفکر چند ســال گذشــته می گوییم نه بازار این کشــور خوب نیســت و ریسک دارد و اروپا خوب است! در حالی که اروپا نیز در آفریقا سرمایه گذاری می کند.
با آمریکای لاتین و شرق آسیا نیز می توانیم ارتباط خوبی داشته باشیم اما تاکنون به آن توجهی نداشتیم.
در کل به دلیل اینکه عمده روابط طی سال های مختلف بر اساس صادرات نفت بوده، ارتباطات اداری و بین دولتی نیز بر اساس نفت جلو رفته و ما هیچوقت بررسی نکردیم که چه کشوری هدف صادرات دانش بنیان های ماست و با این هدف جلو برویم که حالا دانــش بنیــان را صــادر کردم در کنــار آن ۱۰ کالای دیگر را نیز صادر می کنم.
اما چون نگاه ما صادرات نفت و در کنار آن صادرات چند کالای دیگر بوده، حالا که نفت محدود شده باید همه چیز را کنار بگذاریم.
با توجه به صادرات ۹۰ میلیارد دلاری کشور، از سال ۱۳۸۳ ،۷۵ درصد صادرات غیرنفتی کشور به حدود ۱۸ کشور انجام می دهیم اما الان به ۵ کشور کاهش یافته است، یعنی از نظر مقصدهای صادراتی محدود شــده ایم.
البته از ســال ۱۳۸۲ مســیر صادرات به بازار عراق باز شد که یک مســیر راحت صادراتی بود.
در بحث واردات نیز از ۱۳ کشــور به ۴ کشور رسیده ایم و محدودتر شده ایم.
محدود شدن واردات نشان دهنده این اســت که تحریم ها در واردات خود را ســریع تر از صادرات نشــان می دهنــد و در نهایــت صادرات نیز خــود را با واردات تطبیق می دهد.
درحال حاضر کشورهایی که به آن ها صادرات داریم چین، عراق، امارات، ترکیه و هند و کشورهایی که ارتباط وارداتی با آن ها داریم چین، ترکیه و هند و امارات است.
وقتی تجارت ایران این گونه محدود باشد و روابط دو جانبه تجاری با کشورها نداشته باشیم، نمی توانیم ابزار بالا بیاوریم و طرف مقابل هم به خودش تنها به چشم مصرف کننده نگاه می کند و مدام می خواهد خودش را از وابستگی به یک کشور رها کند.
محدودیت تحریمی سبب شد که ما به وضع موجود اکتفا کنیم و روابط دوجانبه و بازاریابی و بازارسازی را پیگیری نکردیم یعنی به همین ۹۰ میلیارد دلار صادرات با چند کشــور محدود رضایت دادیم.
حتی با زاویه دید تحریم هم این مسئله آسیب پذیری ما را بیشتر می کند.
یعنی کافیست کمی قوانین مالیاتی امارات تغییر کند یا وضعیت حمل و نقل و کشتیرانی با محدودیت بیشــتری مواجه شــود، صادرات ما دچار آسیب می شود.
مسئله دیگر، عدم تراز بودن روابط تجاری است، یعنی برخی کشورها صادراتشــان به یک کشــور بیشــتر از وارداتشان به همان کشور است.
برخی کشــورها مثل چین مازاد چند ۱۰ میلیارد دلاری تجارت خود با آمریکا را صرف خرید اوراق قرضی در آمریکا می کردند، از حدود ۱۰ سال پیش کشورها گفتند چرا باید چنین کاری انجام دهند و به تامین مالی دولت آمریکا کمک کنند؟
همانطور که چین جزو اولین کشورها در خرید اوراق قرضی بود، در این تغییر پارادایم نیز پرچمدار اســت.
چین به این مســئله فکر کرد که به جای خرید اوراق قرضه از آمریکا، پولش را در کشورهای آفریقا سرمایه گذاری کند یا به این کشورها وام بدهد تا با پروژه ســازی جریان مســتمر ارزی و بازار مصرف ایجاد کند.
این مسئله برای کشور ما بسیار جدی تر است، تازمانی که تراز اقتصادی نداشته باشیم این مسئله را داریم که پول مازاد را چگونه تسویه کنند؟
تا ۱۵ ســال پیش به ارزهای جهانی دسترســی داشتیم و این پول را به صورت دلار و یورو می گرفتیم و دلبخواه استفاده می کردیم اما الان با محدودیت های بســیاری مواجه می شــویم.
نکته مهم این است که این ناترازی ها ما را تحریم پذیرتر می کند.
این ناتراز بودن چه در صادرات و چه در واردات در واقع دو روی یک سکه است.
علاوه بر این ناترازی در تجارت با یک کشــور مســائل و مشکلات دیگری هم دارد، به طور مثال عــراق می گویــد می خواهد صنعت خود را رشــد بدهد، کارخانه بزند، صنعت خود را رشد دهد و به خودکفایی برسد و دیگر کالای نهایی از ایران وارد نکند.
این یعنی ۱۰ میلیارد دلار صادرات به عراق هم هر سال کاهش می یابد و به نقطه ای می رسد که دیگر میزان آن چشمگیر نباشد.
بنابراین ما باید یک برنامه ریزی بلندمدت داشته باشیم تا تجارت خود را با کشــورهای مختلف تراز کنیم.
یا ما با کشــور روسیه در واردات ۴۰ درصد ترازیم و با لبنان در صادرات ۴۰ درصد ترازیم.
ما تلاش می کنیم که با کشــورهای همســایه به روابط تراز تجاری برسیم.
ما با عربستان عملا تراز تجاری نداریم و فقط صادرکننده هستیم.
ورود به تجارت با نگاهی که ما صادرکننده باشــیم شــور و شــعف خاصی دارد اما واقعا تهدیدکننده اســت.
ما محصول انحصاری صادر نمی کنیم، بلکه بخاطر برخی مسائل هنوز دارای صرفه اقتصادی برای صادرات است.
در حال حاضر ۵۲ درصد صادرات ایران بر پایه پتروشیمی و نفتی است.
حدود ۸ درصد صادرات را نیز کشــاورزی پوشــش می دهد که یک صادرات نسبتا خوب، بدون رانت و پایداری نسبی است که البته آسیب هایی نیز دارد.
۱۴ درصد صادرات برای صنعت و ۲۶ درصد نیز برای بحث معدن و صنایع معدنی اســت.
آمار نشــان می دهد که بخش عمده صادرات ما محدود به چند کالاست؛ محصولات پتروشیمی، کالاهای نفتی همچون گاز، گازهــای نفتی مایع شــده، آلومینیوم و آهــن و فولاد که ویژگی مشترک تمام آن ها این است که خود کالا اهمیت دارد نه شرکت سازنده آن! خام فروشی اینگونه است که شما در آن منحصر به فرد هستید و برند شرکت مهم نیست.
دلیل این که به سمت روابط تجاری دوجانبه نرفتیم این است که بازار ایران به سمت خام فروشی و مواد اولیه میل کرده است یا صرفا به خاطر مسائل جغرافیایی است.
خیلی جای تامل دارد که ۷۰ درصد ارزش صادرات کشور ما توسط یک درصدی از کالا صادر می شود و این یعنی آسیب پذیری و تناقض کامل با اقتصاد.
تنوع ما در محصولات و مقاصد صادراتی و منابع وارداتی بسیار کاسته شده و این مسئله آسیب پذیری ما را افزایش می دهد.
این فروش مواد اولیه و مواد خام به برخی کشورها موجب شده است که شاخص ماندگاری کالاهای صادراتی ما به ۳۴ درصد برسد یعنی کالاهایی که امسال صادر می کنیم ۳۴ درصد احتمال دارد که ســال بعد نیز آن را صادر کنیم و ممکن اســت بازار را از دســت بدهیم و این برای کالایی که تحت تاثیر قیمت و جغرافیا و ... قرار می گیرند آسیب زیادی به همراه دارد.
ما برای تجارت خارجی به یک ســری زیرســاخت و حمایت و مشوق نیاز داریم و خارج از این دو موضوع، مورد دیگری نیاز نیست.
از جمله زیرساخت ها می توان به مبادرات مالی، حمل و نقل چه زمینی و چه هوایی و مسائل حقوقی و قانونی و بستر حقوقی و قانونی بین کشورها است.
شما یک موافقتنامه جدی می خواهید با یک کشور داشته باشید باید ۶ ماه روند اداری طــی کنــد.
همه وزرا نظر دادند و همه کمیســیون های دولت و کمیسیون های مجلس نظر دادند.
وقتی در تجارت خارجی می خواهیم جهش تولید داشــته باشــیم، جهش تولید با فرایند ۶ ماهه این کلش همخوانــی نــدارد.
یک نگاه جدیدی باید به موافقتنامه هایی که ممکن اســت بین کشــورها رخ دهد باید داشته باشیم.
حمایت ها و مشوق ها منظور این است که ما یک مسئله جدی داریم و این است که ما بسترهایی را بالا آورده ایم به عنوان مشــوق و حمایتی که می خواســتیم از تجارت خارجی داشته باشیم و محرومیت زدایی مناطق آزاد مصداق بارز این مشوق و حمایت هستند.
مناطق آزاد بر اساس هدفی شکل گرفته اند که صادرات کشور را رشد دهیم و نقش خود را در افزایش ارزش زنجیره اقتصاد فرامرزی ایفا کنیم، ســرمایه گذاری کنیم اما در ایران همه چیز در این محرومیت زدایی مناطق آزاد وجود دارد.
به عنوان یک شهردار خیابان و زیرساخت ها و مدارس را باید خودش پوشش دهد و نمی داند هدف از مناطق آزاد چیســت؟
بنابراین این مورد نیاز به بازنگری دارد.
فعال اقتصادی به مناطق آزاد می رود تا برای رشــد اقتصادی صادرات کند اما در مسیر او انواع موانع وجود دارد.
اگر دولت می خواهد یک نگاه تحول آفرین در تجارت خارجی داشــته باشــد باید به این مسائل توجه داشته باشد.
رویه های صادرات و واردات کشور و تجارت نباید رویه هایی باشد که دستخوش تغییرات متناظر بحث های داخلی قرار گیرد چرا که آن با تعامل با فضای بیرونی اســت.
فضای بیرونی، مثل فضای داخلی تحت حکمرانی شــما نیســت و حکمرانی خاص خود را دارد بنابراین ممنوعیت های تجاری، سفت و سخت کردن فرایندهای صادراتی که هر کســی که صادرات می کند ۱۰ تا مدرک و ســند و در ســامانه های متعدد ارائه دهد و ثبت نام کند و ... فرایند صادرات را ســخت کردن و ممنوعیت های تجاری گذاشــتن صادرات را سخت می کند.
رفع تعهد ارزی نیز حتما برای تمام کالاها باید باشد چرا که صادرات برای جذب ارز و تامین نیازهای وارداتی نیاز است.
یک کالایی وقتی صادر می شود، باید ارز آن به کشــور بازگردد.
روش های رفت و برگشــت ارزی را باید متفاوت کنیم.
«روزنامه اقتصادی شروع - 4 تیر 1403»