
مرتضی ادب
چندی پیش دکتر فرزین با تاکید بر اینکه سیاست ارزی بانک مرکزی بر محور تامین مالی ارزی در کنار تنظیم بازار با استفاده از ایجاد ساختارهای مناسب مانند مرکز مبادله ارز و طلا تدوین شده است گفت: در حوزه سیاست گذاری نرخ ارز نیز بانک مرکزی به سه تعادل، توجه ویژه دارد و آن اینکه، نرخ ارز باید بگونه ای تنظیم گردد که تعادل بودجه ای دولت، تولید کننده و مصرف کننده برقرار شود.
در غیر این صورت با توجه به اثرگذاری نرخ ارز شاهد بروز ناترازی در بازارها و همچنین تاثیرگذاری آن در شاخص های اقتصادی مانند نقدینگی، تورم و پایه پولی خواهیم بود.
هر کشوری در نظام بین الملل اقتصادی از دو طریق در تعامل با اقتصادهای دیگر قرار می گیرد؛ یکی تجارت کالا و خدمات و دیگری جریان ورود و خروج سرمایه از کانال های رسمی و غیررسمی.
به دلیل همین تعاملات، واحد پول هر کشوری در اقتصاد جهانی دارای یک قیمتی خواهد شد که به آن نرخ ارز گفته می شود.
بنابراین نرخ ارز، عبارت است از ارزش واحد پول داخلی بر اساس پول خارجی و یا بالعکس، ارزش واحد پول خارجی بر اساس پول داخلی و به وسیله همین مکانیسم است که قیمت یک کالا در اقتصاد به واسطه شرایط عرضه و تقاضا تعیین خواهد شد.
از طرف دیگر، واحد پولی یک دارایی مهم از دیدگاه دولت محسوب می شود و همواره طرح ریزی نظام ارزی جایگاه خاصی در سیاست های اقتصادی خواهد داشت.
در اقتصاد ایران، یک سیاست پولی کارآمدی برای کنترل تورم و ثبات پولی وجود ندارد و بانک مرکزی ناچار است با تثبیت نرخ ارز، انتظارات تورمی را کنترل کند.
در واقع بانک مرکزی از لنگر اسمی نرخ ارز برای کنترل انتظارات تورمی استفاده می کند.
در یک اقتصاد تورمی مانند ایران، تثبیت نرخ ارز اسمی به مدت طولانی منجر به کاهش نرخ ارز حقیقی، کاهش ذخایر ارزی بانک مرکزی، کاهش صادرات، افزایش واردات، افزایش قاچاق و کاهش توان رقابت پذیری اقتصاد ملی و تضعیف رشد اقتصادی می شود.
مشکل بزرگ دیگر آن است که تثبیت نرخ ارز اسمی در یک اقتصاد تورمی، در فواصل زمانی مختلف زمینه جهش نرخ ارز و بحران سفته بازی را به دنبال دارد.
همان طور که می دانیم، این بحران در اوایل دهه هفتاد، اوایل دهه هشتاد و همچنین در سال های 1391 و 1397 رخ داده است.
تثبیت نرخ ارز اسمی و سرکوب نرخ ارز، بارها مورد تجربه قرار گرفته است و خسارت های فراوانی نیز از این محل به اقتصاد ایران تحمیل شده است.
در واقع چرخه معیوب «سرکوب نرخ ارز- جهش نرخ ارز» بارها در اقتصاد ایران تکرار شده است.
ریشه اصلی این چرخه معیوب، رشد بالای نقدینگی و تورم مزمن در اقتصاد ایران است.
منشا رشد بالای نقدینگی و شکل گیری تورم مزمن در اقتصاد نیز عواملی مانند فقدان یک سیاست پولی کارآمد، عدم استقلا بانک مرکزی، مشکلات ساختاری نظام بانکی، کسری بودجه دولت و فقدان انضباط مالی و بودجه ای دولت است.
بنابراین برای اصلاح سیاست ارزی در ایران ابتدا باید مساله رشد بالای نقدینگی و تورم مزمن حل شود.
یک سیاست ارزی مناسب باید به گونه ای باشد که ضمن کمک به ثبات اقتصاد کلان و مدیریت شوک های ارزی، زمینه افزایش رقابت پذیری اقتصاد ملی و کمک به رشد اقتصادی را فراهم کند.
«روزنامه اخبار صنعت - 26 شهریور 1403»