جمهــوری اسلامی از همان نخستین روزهای استقرار در ایران توانست توجه جهان را به خود جلب کند.

 

نظام سیاسی برخاســته از انقلاب اسلامی با تکیه بر ســرمایه اجتماعی بالا، داشتن منابع عظیــم ثروت های طبیعی و درآمــد حاصل از صادرات نفت خام آرمان های سیاسی خود را به جهان اعلام کرد.

 

 

 

 

در همه ۴۶ سال سپری شده از عمر نظام جمهوری اسلامی تحولات منطقه ای و تحولات جهانی سایه سنگین این نظام را احساس کرده و جمهوری اسلامی توانسته است خود را یک قدرت منطقه ای سیاسی نیرومند نشان دهد.

 

با این همه و به مرور زمان و شــرایط ســخت سیاست خارجی، اقتصاد ایران در یک روند کاهنده اهمیت خود را در بازار جهانی نفت و گاز از دست داد.

 

در حال حاضر ایران دیگر سهم عمده ای از صادرات حتی اوپک را ندارد و نیز برای تامین گاز و برق با تنگنای ســاختاری دست و پنجه نرم می کند.

 

رشدهای پایین به ویژه همراه با نرخ تورم بالا در یک دهه گذشته موجی از نارضایتی در میان شهروندان برانگیخته است.

 

کاهش سرمایه اجتماعی در نظام سیاسی موجود و کاهش قدرت اقتصادی نسبت به رقبای منطقه ای ایران را از قدرت سیاسی نیز دور می کند مرکز بررسی های اســتراتژیک ریاست جمهوری که زیرمجموعه معاونت راهبردی رییس جمهور است، این پارادوکس را بررسی کــرده که بخش هایی از آن را در ادامه می خوانید.

 

با بالا گرفتن تنش در منطقه غرب آسیا در سال ۱۴۰۳ به دســت گرفتن ابتکار عمل بــرای تامین امنیت ملی امری ضروری به نظر می رسد.

 

سیاستنامه حاضر، نگاه به مسائل داخلی و خارجی از نقطه ای تازه را در کنار طیفی گســترده از اقدامات عملی شامل تقویت توان دفاعی، اســتحکام پایه های اقتصادی، ارتقای سرمایه اجتماعی و فعالیت های گســترده دیپلماتیک پیشــنهاد می کند.

 

پایه نظری این توصیه سیاستی بر یک خوانش تاریخی از ایران در بیش از دو قرن گذشــته و تحلیلی از تاریخ تهدیدهای بیرونی امنیت ایران در این بازه زمانی استوار اســت و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان موجودیت سیاسی مشــروع بــرای مطالبه و تامیــن امنیت ایران صورت بندی و نظریه پردازی می کند.

 

تبیین منطق تاریخی کنش های جمهوری اسلامی ایــران از ارائه تصویری غیرمنطــقی و غیرعقلانی از راهبردهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران جلوگیری می کند.

 

شفاف ســازی منطــق تاریــخی راهبردها، سیاســت ها و اقدامات ایران، زمینه ای برای شــناخت متقابــل، ارائــه تصویری معقول و واقــعی از ایران و بســتن راه بر امنیتی ســازی ایران فراهم می کند که این همه در راســتای امنیت و منافع ملی ایران است.

 

جمهــوری اسلامی ایران به دلایل گوناگون - از جمله ضعف در راهبردهای ارتبــاطی داخلی و فعالیت های رســانه ای گروه های خارج از کشور- با چالش هایی در برقــراری مفاهمه با بخش هایی از مردم مواجه شــده است.

 

جمهوری اسلامی ایران به مفاهمه با مردم برای روشن ساختن راهبردها، سیاست ها و اقدامات خود نیاز دارد.

 

این متن می کوشــد تا روایتی اجماع ساز و همسو با واقعیت را در این خصوص به مردم منتقل کند.

 

همزمان تامین امنیت ملی ایران نیازمند شکل گیری اجماع و درک مشترکی از راهبردها، سیاست ها و اقدامات کشــور در بین کارگزاران جمهــوری اسلامی ایران در سطوح و حوزه های مختلف است که امید می رود خوانش تاریخی حاضر به چنین اجماعی کمک کند.

 

 

ایران در نظام جهانی اقتصاد

 

برخــلاف جایگاه ایــران در نظام قــدرت جهانی، روندهای زیر نشان دهنده تضعیف شدن در نظام جهانی اقتصاد هستند.

 

 - تضعیــف جایگاه نفت ایران در تامین انرژی جهان و بالاخص محدود شدن تعداد مشتریان

 

-  تحریم های اقتصادی و کاهش دســترسی به ارزهای جهان روا

 

-  کاهش دسترسی به فناوری

 

-  کاهش امکان مشــارکت با شــرکت های خارجی و دســترسی به فناوری، دانــش و ظرفیت های ناشی از همکاری

 

-  جایگاه ضعیف در سرمایه گذاری مستقیم خارجی

 

-  دشواری های شدید ناشی از تحریم ها برای دسترسی به نظام بانکی، پولی و مالی جهانی

 

-  توســعه کریدورهای مختلف در اطراف ایران بدون مشــارکت طرف ایــرانی و اســتفاده از ظرفیت های سرزمینی ایران

 

-  تضعیف جایگاه ایران در شــبکه های بین المللی بار و مسافر (بنادر، فرودگاه ها و خطوط انتقال کالا و انرژی)

 

 - کاهش ضریب پیچیــدگی کالای صادراتی ایران به کشورهای جهان و در نتیجه سهولت جایگزینی آنها

 

 - جایگاه یابی ضعیف ایران در زنجیره های ارزش جهانی.

 

 

بایسته های نزدیک کردن دو جایگاه ایران

 

امروز برای تداوم دستاورد رسیدن به وضعیت دولت «قادر و مطمئن به تامین مستقل امنیت خود» و تبدیل و ترجمه کردن این دســتاورد باید جایگاه خود در نظــام جهانی اقتصاد را بــه جایگاهش در نظام جهانی دولت هــا نزدیک کند.

 

نزدیک کــردن این دو جایگاه الزاماتی دارد که مهم ترین آنها در ادامه تشریح شده است.

 

 

توافق نخبگان در خصوص شــیوه اداره کشور

 

ایران یکی از بالاترین توافق ســطوح فقدان و حتی مناقشه بین نخبگان، اعم از نخبگان جریان های سیاسی، رهبران رسانه ای، روشــنفکران و نخبگان اقتصادی و اجتماعی در باره شــیوه اداره کشور را تجربه می کند.

 

 

برخی زیان های این عدم توافق و مناقشه عبارتند از:

 

 -دشوار و شاید ناممکن شــدن شکل گیری اجماع درون نخبگانی بر سر بسیاری از راهبردی ترین مسائل کشور و تسری این اجماع به سطوح عموم مردم

 

- ایدئولوژیک شــدن مفاهیم و راهبردهایی که در شــرایط توافق میان نیروهای فــوق، هر یک می توانند ابزاری برای تامین منافع ملی باشند.

 

این وضعیت منجربه شــکل گیری دوگانه های ناالزمی شده است که هریک از دو ســوی این دوگانه ها در شرایط مختلف می توانند ابزارهای مناســبی برای استفاده باشند.

 

به عنوان مثال، دوگانه های ناالزم زیر قابل توجه هستند:

 

 * دوگانه مذاکره / مقاومت

 

  دوگانه نگاه به شرق/ مذاکره با غرب

 

 * دوگانه دیپلماسی/ قدرت نظامی

 

 *  دوگانه روسیه و چین/ آمریکا و اروپا

 

-  کشیده شدن مناقشه سیاسی نخبگانی به سطح جامعه و تشدید شکاف های اجتماعی

 

- دلسردی و گاهی طردشدن نخبگان اجتماعی علمی اقتصادی و سایر حوزه ها و عدم بهره گیری از مشارکت آنها برای حل مشکلات کشور

 

- کشیده شدن مناقشات نخبگانی به سطح بوروکراتیک و ناممکن شدن اجماع سازی بر سر راهبردهای اداره کشور در سطح دستگاه دولت و حاکمیت.

 

انتخابات ریاست جمهوری ســال ۱۴۰۳ و گفتمان وفاق دولت چهاردهم گام مناسبی به سمت ایجاد اجماع نخبگان بود اما هنوز لازم اســت تــا گام های دیگری برداشته شود.

 

یکی از کارکردهای متصور برای سیاستنامه حاضر و الزامات ناشی از اســتدلال های مندرج در آن، رسیدن به همین توافق نخبگانی است که در ادبیات رایج امروز سیاست ایران «وفاق» خوانده می شود.

 

 

کاستن از التهابات فضای سیاسی

 

تفاوت جدی میان «شــور سیاســی» و «التهاب» وجود دارد.

 

شــور سیاســی وضعیتی است که افراد - در جناح های سیاســی، نخبگان و مردم- انگیزه و انرژی مثبتی برای مشارکت در سیاست جهت تاثیر گذاری بر سرنوشت عمومی دارند.

 

این اشتیاق محصول همبستگی اجتماعی، توافق بر ســر اصول و در عین حال اختلاف ســلیقه در جزئیات و اعتماد متقابل بین گروه های موثر درباره خیرخواهی همه طرف هاست.

 

اما التهاب سیاسی، وضعیتی کاملا متفاوت اســت.

 

التهــاب نتیجــه زخم خوردن گروه ها و افــراد سیاسی، حاکم بودن جوی از بی اعتمادی بین نخبگان سیاسی و اجتماعی، بدبینی افراد و گروه ها به یکدیگر در خصوص اهداف فعالیت سیاسی، عدم توافق در راهبردها و مناقشه بر سر راهکارها و جزئیات است.

 

التهاب سیاسی، کار را به مناقشات شخصی و سویه هایی از بی اخلاقی سیاسی و استفاده از داغ کردن مناقشات برای یارگیری می رساند.

 

جامعه ایران امروز برای بسیج کنش جمعی به منظور حل مسائلش به کاستن از التهاب سیاسی و در پیش گرفتن مسیرهایی نیازمند است که شور سیاسی را تقویت کند و از التهاب سیاسی بکاهد.

 

برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۳ یک گام به سوی شور سیاسی و دوری از التهاب بود.

 

نامزدهای اصلی رفتاری اخلاقی داشــتند و روندهای طی شده بعد از برگــزاری انتخابات نیز در مسیر کاســتن از التهاب سیاسی پیش رفته است.

 

این بدان معنا نیست که همه کنشگران سیاسی به الزامات این وضعیت تن داده اند اما تلاش آگاهانه برای کاستن از التهاب صورت گرفته است.

 

 

کاســتن از التهــاب شــکاف های اجتماعی - فرهنگی

 

ایران دارای شکاف های اجتماعی و فرهنگی متعددی است.

 

نفس وجود شکاف اجتماعی و فرهنگی باعث بروز مساله نمی شود.

 

شکاف های اجتماعی و فرهنگی وقتی به نیروی حیات بخش تقابل ها و تخاصم ها تبدیل می شوند، التهاب اجتماعی و سیاســی تولید می کنند.

 

شکاف های ملتهب در کنار عدم توافق نخبگان و التهاب سیاســی، سبب تشدید مناقشه و منازعه اجتماعی شده و هرگونه ثبات ضروری برای حل مسائل بنیادین ایران را با تهدید مواجه می سازند.

 

 

برخی شکاف های اجتماعی ملتهب شده عبارتند از:

 

 - شکاف های ناشی از تظاهر و ریا در رفتارهای خصوصی و اجتماعی

 

-  شکاف های ناشی از رانت خواری های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی

 

-  شکاف های ناظر بر الگوهای سبک زندگی

 

-  شکاف های ناظر بر الگوهای دینداری

 

-  شــکاف های قومی(عمدتا ناشی از توسعه نیافتگی و ضعف در ارائه خدمات زیرساختی، امکان اشتغال و رفاه اقتصادی در استان های مرزی و محل سکونت قومیت ها).

 

البته برخی معتقدند که ایران با وجود داشتن تمایزات و بافت چندقومی، در معرض التهاب قومی ناشی از مساله قومیت نیست بلکه شکاف مرکز پیرامون که برآمده از الگوی توسعه اقتصادی کشور است، توسعه نیافتگی و به تبع آن نابرخورداری را بر پیرامون کشور تحمیل کرده و سبب تحریک شــکاف های قومی شده است.

 

به هر صورت شکاف قومی - خواه بر اثر نفس قومیت یا بر اثر توسعه نیافتگی پیرامون - یکی از مسائل مستعد التهاب در ایران امروز است.

 

 - شــکاف جنسیتی نیز برآمده از تحولات مطالبات زنان جامعه اســت.

 

تایید وجود چنین شکافی به معنای انکار دستاوردهای ایران امروز در افزایش نرخ تحصیلات، مشــارکت اجتماعی و اثر گذاری سیاسی زنان نیست اما واقعیت این است که زنان نیروی اثرگذار و متاثر از شکاف جنسیتی هستند.

 

ایران تحت تاثیر شکاف های مذکور، امروز به تفکرات و شیوه ای از اداره کشور نیازمند است.

 

 

بازسازی ظرفیت دولت کشور

 

برای تحقق پیشــرفت، رسیدن به اهداف در نظرگرفته شده در برنامه ها و سندهای راهبردی پیشرفت، پاســخ گویی به نیــاز جمعیت حاضــر و آینده و تعدیل مساله های مهمی که برخی از آنها اهمیت راهبردی پیدا کرده اند، به دولتی با ظرفیت نیاز دارد.

 

دولت نمی تواند در فضای مناقشــه حداکثری بین گروه های سیاسی و نخبگان اجتماعی و اقتصادی شکل گیرد.

 

مناقشــات و منازعات سیاسی - اجتماعی شدید حتی مانع از آن می شــود که نیروهای انسانی کارآمد در دولت به کار گرفته شــوند.

 

بازسازی ظرفیت دولت، مســتلزم تغییر رویه های عمده در به کارگیری نیروی انسانی در دولت و گشودن درهای دولت به روی همه ایرانیان، مبتنی بر بیشترین شایستگی و کارآمدی است.

 

البته بازسازی ظرفیت دولت فقط مستلزم بازنگری در سیاست های جذب و به کارگیری نیروی انسانی نیست و موارد بسیار بیشتری را شامل می شود.

 

سازوکارهای تامین مالی دولت، ســاماندهی ساختار سازمانی دولت، افزایش ظرفیت حل مساله توسط دولت و تنظیم روابط بین اجزای گوناگون دولــت می تواند بخش مهمی از مسیر بازســازی ظرفیت دولت باشــد.

 

نکته مهم این است که بازســازی ظرفیت دولت فقط مقوله ای فنی و بوروکراتیــک نیســت و عمیقا به کیفیــت فرآیند سیاسی بر آمدن دولت در هرم قدرت نیز بستگی دارد.

 

فرآیندهای مولد سرمایه اجتماعی و اعتماد نقش مهمی در امکان پذیر شدن اقدامات اصلاحی منتهی به بازسازی ظرفیت دولت دارند.

 

 

تمرکز بر ظرفیت حل مساله

 

ایــران امروز با طیف گســترده ای از مســاله ها در عرصه های مختلف مواجه است.

 

مسائلی از عرصه اقتصاد )ناترازی های گوناگون، تورم بالا، رشد اقتصادی پایین، بیــکاری بالا، بحران صندوق های بازنشســتگی و  ... (، محیط زیست (مساله آب، فرسایش خاک، عواقب تغییر اقلیم، ناامنی در برابر زلزله، فرونشست زمین، بیابان زایی و غیره ...)، جامعه (آسیب های اجتماعی، مهاجرت، تغییرات سریع الگوهای زندگی، پایین بودن نرخ زاد و ولد و ...) و فرهنگ (ناکارآمدی نظام آموزش وپرورش، ضعف شدید در اقتصاد فرهنگ و ...) و البته عرصه های دیگر باعث نارضایــتی اجتماعی مردم و اخلال در روند پیشــرفت شــده اند.

 

نکته مهم این است که توسعه یافتگی به مثابه ظرفیت حل مســاله به شدت با مانع مواجه شده است.

 

«هم بســته جامعه – حکومت» در ایران امروز، ظرفیت زیادی برای حل این مســائل از خود نشان نمی دهد و تبدیل شدن به «جامعه مســائل حل نشده»، روزنه های امید را تنگ و سطح امید اجتماعی افول کرده است.

 

هم بســته جامعه- حکومت در ایــران امروز باید بر ارتقای ظرفیت حل مساله متمرکز شود.

 

نکته بسیار مهم این است که بدون سطح مناسبی از: توافق بین نخبگان، کاسته شدن از التهاب سیاسی، تبدیل نگرش تهدیدمحور بــه نگرش فرصت محــور، جلوگیری از ملتهب شــدن شکاف های اجتماعی، بازسازی ظرفیت دولت و تضمین امنیت بدون تمرکز بر ابزارهای امنیت (و در اصل بدون امنیت اجتماعی- اقتصــادی) نمی توان بر ظرفیت حل مساله متمرکز شد.

 

تقویت «ایران جایی برای همه ایران»یان در عمل به اوج رسیدن شــکاف در سیاســت داخــلی، نگاه تهدیدمحــور به مردم کشــور و اعمال ســنگین ترین تحریم های ظالمانه بین الملــلی علیه ایران و در نتیجه کاهش توان اقتصادی کشور، سبب برانگیختن موج هایی از ناامیدی، فقر، کاهش ظرفیت تولید کالای عمومی برای اقشار مختلف مردم و قوت گرفتن ایده ها درباره کاهش زیست پذیری کشور در ابعاد مختلف شده است.

 

مســائل محیط زیستی تشدیدشــده، سبب تقویت ایده «کاهش ظرفیت زیســت پذیری سرزمین» شده و بحران های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دیگر ســبب شده اند باور اقشــاری از مردم به توانایی زندگی مناسب بــرای همه مردم کاهش یابد. بــروز مصادیق بزرگی از فساد، نگاه تهدیدمحور نسبت به گرایش های سیاسی و اجتماعی، اقدامات رسانه ای و کنش های کلامی برخی مقامات سیاسی که مسبب دفع حداکثری بوده اند و بسیاری عوامل دیگر سبب شده اند ایده بنیادین «ایران جایی برای همه ایرانیان» تضعیف شود.

 

مجموعه اصلاحاتی که در ایــران امروز باید صورت گیرد، در نهایت باید بتواند ایده «ایران جایی برای همه ایرانیان» را تقویت کرده و حرکت در مسیر تحقق این ایده را متجلی سازد.

 

تحقق این هدف مســتلزم باور به این است که «ایرانیان در داخل و خارج کشور فرصتی برای کشور هستند و نه تهدید«.

 

 

«روزنامه جهان صنعت - 15 بهمن 1403»

   تاریخ ثبت: 1403/11/15     |     |