
پنج استراتژی جهت کار هوشمندانه
بیشتر افراد این توصیه را شنیده اند که باید هوشمندانه تر کار کنند و نه سختکوش تر، اما هنوز تعداد کمی واقعا از این توصیه پیروی می کنند.
این روزها اکثریت صاحبان تجارت و مدیران برای دستیابی به اهدافشان ساعتهای طولانی مشغول کار هستند.
اگر مجبورید برای تکمیل کارتان ساعتها بیشتر از یک روز عادی کاری کار کنید.
این امر نشان می دهد شما کار را به گونه ای اشتباه انجام می دهید.
در اینجا ۵ استراتژی برای کمک به شما در هوشمندانه کار کردن بجای سختکوشی را بیان می کنیم.
● استراتژی اول: تمرکز فکر می کنید در یک ساعت کاری نمونه چند دقیقه تمرکز کامل دارید؟
ممکن است درک این مطلب که این زمان چقدر اندک می باشد شما را متعجب کند.
محققان نشان داده اند که اکثریت افراد می توانند بین ۵ تا ۱۰ دقیقه در هر ساعت کاری بیشتر موثر باشند.
اگر فکر می کنید که این گفته اغراق آمیز است می توانید این آزمایش ساده را انجام دهید.
یک دفترچه یادداشت و یک خودکار در کنار خود نگه دارید و شروع کنید به آگاه شدن از سطح تمرکزتان.
هر وقت که تشخیص دادید که روی کار در تمرکز کامل نیستید.
مدت زمانی را که حواستان پرت بوده است یادداشت کنید.
اگر این تمرین را بخوبی انجام دهید خودتان را کاملا شوکه خواهید کرد.
اگر شما بتوانید مهارت خودتان را در ایجاد تمرکز کامل در طول ساعت های کاری گسترش دهید شما از میزان تولیدتان متعجب خواهید شد.
● استرتژی دوم: تسلط تسلط هنر استفاده از ابزارها جهت افزایش کیفیت در کار و محصول شما می باشد.
ابزار می تواند تکنولوژی نظیر نرم افزارهای رایانه ای باشد یا می تواند استراتژی های سازمانی نظیر سیستم های بهتر باشد.
در حال حاضر از چه میزان قدرت تسلطی جهت به حداکثر رساندن نتایج کار برخوردار هستید؟
برای مثال فروشنده ای که از طریق سمینارها و سمینارهای تلویزیونی دست به فروش می زند محتمل است که نسبت به کسی که فرد به فرد می فروشد میزان فروش بیشتری کسب کند.
چه کاری می توانید انجام دهید تا بر زمان، دانش، یا مهارت مسلط شوید؟
● استراتژی سوم: نمایندگی (وکالت) یک طبقه خاص از نفوذ وکالت می باشد.
نمایندگی یعنی بکار گرفتن افراد دیگر جهت انجام قسمت هایی از کار شما.
بنابراین به همان اندازه وقت تان برای فعالیت های سود آور آزاد می شود.
بیائید دو باره به مثال فروشنده نظر بیاندازیم.
اگر فروشنده بخصوصی در فروش نهایی(closing) خیلی مهارت دارد این امر ممکن است این احساس را ایجادکند که این فرد می تواند وظایف مدیریتی وابسته با فروش را بعنوان یک نماینده انجام دهد.
بنابراین فروشنده می تواند زمان بیشتری را برای فروش نهایی صرف کند.
اگر سود حاصل از فروش نسبت به هزینه نمایندگی بیشتر باشد می توان گفت شما سیستم خوبی دارید.
اغلب شنیدن این نکته در بین شکایتهای صاحبان در مورد تجارت که فروشندگان آنها از آینده نگری و انتظار تنفر دارند و واقعا آن احساس بدی دارند مرا مبهوت می کند.
در کسب کار خودم من همیشه افراد آینده نگر حرفه ای که در این زمینه خوب بودند بکارگرفته ام که با اینکار وقت را برای تیم فروشندگی آزاد نمودند تا آنها کاری را که بخوبی عمل می کنند انجام دهند.
و این کار فقط فروشندگی بود! و البته این استراتژی در عین حال که همه خوشحال هستند سود آور است.
● استراتژی چهارم: مدیریت زمان من اغلب این مطلب را می شنوم که تجار می گویند که میزان کارمند یک بخش بخصوص خیلی زیاد است زیرا آنها ساعتهای زیادی تلف می کنند تا کار را تکمیل نمایند.
نظر من عکس این مطلب است.
اگر شما نمی توانید در یک روز عادی کاری، کارتان را تکمیل نماید پس احتمالا دچار کمبود تمرکز، تسلط، و مهارت های وکالت هستید یا یک مدیر وقت نشناس می باشید.
مدیریت زمان هنر سازماندهی خودتان است بنابراین شما کار خود را در یک روز تجاری استاندارد خاتمه خواهید داد.
اگر شما آنرا با دیگر مهارتهایتان ترکیب کنید (رئوس مطالب بالا) سپس شما می توانید یک مقدار عظیم از تولید در یک روز کاری را بدست آورید و نیاز به ساعات اضافی ندارید.
سازماندهی یک روز از پایان روز قبلی شروع می شود.
اگر شما اینکار را انجام دهید پس از آن مغزتان به شما کمک خواهد کرد که بیشتر موثر باشید.
برآورد شده است که ۵۰ % زمان استراحت شما به سازماندهی مغز و ساختار دادن دانش و تجربیات کسب شده در طول روز اختصاص دارد.
اگر شما کارهای روز آینده را برنامه ریزی کنید شما در می یابید که فرایند های روحی طبیعی در زمان استراحت کار می کنند با شما تا شما را در بدست آوردن برنامه زمانی کمک کنند .
اساس مدیریت زمان را یاد بگیرید و هر روز از آنها استفاده کنید.
● استراتژی پنجم: اولویت بندی فعالیت ها مطمئن هستم قاعده ۸۰/٢۰ را می دانید: ۸۰ % از نتایج کار شما از ٢۰% تلاش هایتان بدست می آید.
دلیل اینکه این مطلب در مورد افراد زیادی صدق می کند اینست که آنها نمی دانند که کدام تلاش آنها بهترین نتایج را ببار می آورد.
اگر شما رکوردها را خوب نگه دارید سپس می توانید قاعده ۸۰/٢۰ را تغییر دهید تا بطور موثر تر برای شما عمل کند.
اگر شما می دانستید که کدام ٢۰ % از فعالیت شما بهترین نتایج را تولید می کند سپس شما می توانستید خودتان را سازماندهی کنید تا وقت بیشتری صرف اینگونه کارها بکنید.
و بنابراین سود شما را در هر ساعت افزایش می داد.
اگر شما می دانستید خصوصیات ٢۰ % از مشتریانتان را که ۸۰ % کسب تان را می دهند شما می توانستید آن گروه از مشتریان را هدف قرار دهید.
فرانک بتگر با استفاده از قانون ۸۰/٢۰ در جهت مزیتش از یک نماینده بیمه شکست خورده به پردرآمدترین نماینده بیمه در آمریکا تبدیل شد.
کتاب او هنوز در دسترس است و ارزش خوبی برای مطالعه دارد.
«روزنامه اقتصاد مردم - 25 فروردین 1404»