مرتضی ادب

 

مرکز آمار می گوید حدود 9 هزار بنگاه داریم که البته به لحاظ تعداد نفر این بنگاه ها قابل دسته بندی است.

 

 

 

 

بنگاه های بزرگ ما نسبت به بنگاه های کوچک تر اشتغالزایی بسیار بالاتری دارند با وجودی که تعداد آنها بسیار کمتر است.

 

عمده اشتغال در بنگاه های کوچک شکل می گیرد و عمده رشد در بنگاه های بزرگ رخ می دهد و متناسب با این شرایط باید ببنیم چه خواسته ای داریم و بر اساس آن به سمت حمایت از بنگاه ها برویم.

 

بنگاه های ایران بیش از آنکه دغدغه رشد داشته باشند دغدغه ماندگاری دارند و بنابراین یکی از دلایل شرایط بی ثبات اقتصادی ما است.

 

مورد دیگر معمای کاهش و نبود تسهیلات سرمایه در گردش برای صنایع ایران است که دلیل آن قرارگرفتن پروژه های کم بازده در کنار پروژه های پربازده برای دریافت وام و تسهیلات است که این خود عاملی در مقابل رشد است.

 

مورد سوم هم نگاه حمایتی است که در ایران بازنده ها را حمایت می کند، در عین حال که یک نگاه دیگر حمایت از برنده ها است و تا زمانی که حمایت از بازنده ها وجود داشته باشد، رشد و توسعه ای در بنگاه ها کوچک و متوسط نخواهیم دید.

 

کلمه پیشران و اصطلاح «پیشران اقتصادی» این روزها بیش از پیش در اقتصاد و فضای عمومی رسانه های کشور شنیده و به چشم می خورد و در بین اقتصاددانان از آن به عنوان راه حلی فراموش شده برای اقتصاد و توسعه کشور یاد می شود.

 

پیشران اقتصادی اما دقیقا چه هست و چگونه می تواند منجر به رشد و توسعه اقتصادی شود؟ یادداشت پیش رو تلاشی برای پاسخ به این پرسش ها و موارد مشابه است اما در بخش نخست و در تعریفی ساده، پیشران را می توان به لوکوموتیو یک قطار تشبیه کرد که هنگام حرکت دیگر واگن ها را هم با خود می کشد و حرکتی گروهی می سازد.

 

پیشران های اقتصادی هم قرار است نقش همین لوکوموتیو را بازی کند و تجربه کشورهای موفق در تحول و توسعه اقتصادی هم نشان می دهد که در این کشورها، سیاست های دولتی و بالادستی به سمت حمایت از پیشران های اقتصادی پیش رفته و در مرحله بعد رشد اقتصادی رخ داده است.

 

اما پیشران های اقتصادی چگونه در زمان و جغرافیای مشخص تعیین می شود و توجه به این پیشران ها به چه صورت رشد اقتصادی می سازد؟ برای پاسخ به این پرسش ها تکیه به پایان نامه های دانشگاهی و گزارش های پژوهشی مراکزی مانند مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی می تواند راه گشا باشد اما در گام نخست به رشد اقتصادی و تعاریف مختلف از آن بپردازیم.

 

راه ورود به بازارهای جدید جز از طریق حمایت از پیشران های اقتصادی نیست؛ ما الان در سازمان توسعه تجارت خلا چنین استراتژی هایی را حس می کنیم.

 

اگر بتوان این پدیده را درست تبیین کنیم به نتایجی برای برون رفت از وضعیت کنونی دست خواهیم یافت.

 

در حال حاضر محصولات پایه معدنی، نفتی و کشاورزی عمده صادرات کشور را تشکیل می دهند.

 

آیا توانمندی کشور همین مقدار است؟ در حوزه های بسیاری حرف برای گفتن داریم و صنعت داخلی کارآمدی داریم اما در بحث های پیرامون صادرات اصلا مناسب عمل نکردیم.

 

رویکرد ما فعال نیست و صادرات ما را افراد طبق برنامه وخواست خود شکل می دهد.

 

همگرایی در بخش صنعت وجود ندارد و نه تنها همگرایی نداریم بلکه به صورت واگرا عمل می کنیم.

 

هیچ صنفی تاکنون که برنامه ثابت برای صادرات نداشته است.

 

راهبرد کشورهایی همچون کره جنوبی و ژاپن این است که هیچ شرکت صادرکننده ای حق ورود به بازارهای جهانی را ندارد و باید با برند مشخص حضور پیدا کرد.

 

شرکت های متعددی در حوزه خودروسازی در کره جنوبی وجود دارد اما تنها دو شرکت پیشرو هستند زیرا استراتژی مشخص را پیروی می کنند.

 

ما چقدر باید هزینه دهیم تا درک کنیم که به صورت جمعی حرکت کنیم.

 

در برخی از حوزه ها اگر بخواهیم که از ابتدا شروع کنیم باید در نقطه زیر صفر قرار گیریم.

 

خوشبختانه پیش تر رییس جمهور در جلسه با کارآفرینان از ضرورت ایجاد سند و برنامه صنعت سخن گفت و تاکید کرد که باید این برنامه و سند ایجاد شود.

 

این سند اکنون در حال اجرایی شدن است آن هم در تدوینی متفاوت و با همکاری خود تولیدکنندگان و کارآفرینان.

 

 

«روزنامه اخبار صنعت - دوم اسفند 1402»

   تاریخ ثبت: 1401/12/01     |     [sect id=[file]] | [/sect id=[file]] |