مهراد عباد عضو اتاق بازرگانی تهران

 

این سیستم باید اصلاح شده و سازوکارها عادلانه و واقعی شود.

 

 

 

 

 

 

دو عامل کلان باعث بی ثباتی بازار ارز شده است؛ یکی از آنها مربوط به استراتژی ایران برای ثابت نگه داشتن نرخ ارز آن هم برای چند دهه می شود؛ در واقع دولت ها سعی کردند طی سال های متمادی با ثابت نگه داشتن نرخ ارز، صادرات بیشتری انجام دهند اما مشخص شد که این سیاست موفقیت آمیز نبوده است.

 

با توجه به صعودی شدن نرخ در بازار آزاد، چندین بار در این سال ها سعی کردند نرخ دستوری را به نرخ بازار آزاد نزدیک کنند اما باز هم این دو نرخ از هم فاصله های معناداری گرفتند.

 

از آن زمانی که نرخ ارز دستوری 4200 تومانی بود و هم اکنون که این نرخ به 28.500 تومان رسیده است؛ نرخ ارز دستوری با بازار آزاد فاصله بسیار زیادی دارد.

 

بنابراین عامل دوم بی ثباتی بازار ارز مربوط به سیاست تک نرخی نبودن و دستوری بودن ارز می شود که طی سال های گذشته اشتباه بودن این سیاست محرز شد.

 

این در حالیست که پس از حذف ارز 4200 تومانی، دولت به سمت تک نرخی کردن ارز پیش می رفت اما در نهایت اعلام کرد که نرخ ارز باید در محدوده 28 هزار تومان تثبیت شود که حالا می بینیم به فاصله کمتر از یک ماه، تفاوت قیمت ارز دولتی با نرخ ارز در بازار آزاد به حدود 65 درصد رسیده است به فاصله کمتر از یک ماه، تفاوت قیمت آن با نرخ ارز در بازار آزاد به حدود 65 درصد رسیده است.

 

یارانه دولت در حوزه ارز باعث ایجاد رانت و فساد در شده است، سالهاست که بخش خصوصی در حال تکرار این نکته است که تثبیت نرخ ارز موجب بی ثباتی اقتصاد و کاهش ارزش پول ملی می شود اما دولتمردان هنوز نتوانسته اند راهکاری ارائه دهند تا نرخ ارز، تک نرخی باشد.

 

 

دو راهکار جلوگیری از تکانه های ارزی ارز وجود دارد؛

 

راهکار نخست مربوط به اصلاح بودجه نویسی دولت می شود زیرا شیوه فعلی بودجه نویسی نتیجه ای جز ایجاد تورم و افزایش نرخ ارز نداشته است.

 

در این نوع بودجه نویسی دولت با کمبود درآمد مواجه و برای جبران کمبودها ناچار به چاپ پول و تأمین منابع خارج از چارچوب بودجه می شود که همین مساله به تورم و کاهش ارزش پول ملی دامن می زند.

 

اصلاح سیاست های ارزی و اصلی تربن آن تک نرخی کردن ارز راهکار دوم برای ثبات بخشی به بازار ارز است.

 

در حال حاضر ما نمی دانیم نرخ ارز چه عددی است زیرا ده ها نرخ ارز در اقتصاد ایران وجود دارد؛ به عنوان مثال اگر دو بازرگان در یک شرایط ثابت بخواهند کالا وارد کنند در نهایت دو نرخ متفاوت برای یک ارز می گیرند.

 

بازرگانی که رانت و رابطه بیشتری داشته باشد سود بیشتری می برد.

 

نکته مهم آنکه بی ثباتی نرخ ارز موجب شده نتوان آینده را پیش بینی کرد و به همین دلیل فعالان اقتصادی دچار ضرر و زیان های بسیار زیادی شده اند؛ به عنوان نمونه صبح امروز در اتاق تهران جلسه ای با شرکت های فعال در حوزه پیمانکاری پالایش نفت و گاز داشتیم که می گفتند به دلیل بی ثباتی نرخ ارز و عدم پیش بینی اقتصاد ضرر زیادی کرده اند و عملا بسیاری از پروژه های ما متوقف شده است.

 

بی ثباتی نرخ ارز تأثیر بسیار بدی روی اقتصاد کشور گذاشته است و تجار نمی توانند هیچ پیش بینی ای از آینده داشته باشند؛ وضعیت به شکلی است که ممکن است در یک روز ارزش پول ملی به میزان 10 درصد کاهش یابد.

 

مثال سود بازرگانان و تولیدکنندگان ما در سال بین 5 تا 30 درصد است وقتی روزانه این نوسانات را داریم و ارزش پول ملی یک دفعه 10 درصد کاهش می یابد دیگر ببینید تا چه حد مشکلات اقتصادی عمیق است.

 

چندین سال است دولتمردان صحبت از تک نرخی کردن ارز می کنند اما در عمل هیچ اتفاق خاصی در این حوزه نیفتاده است، فکر می کنم برای اجرای این سیاست ترس وجود دارد که یکی از این ترس ها مربوط به واقعی کردن نرخ حامل های انرژی می شود؛ در واقع دولت ها از تبعات این گونه تصمیمات می ترسند و این در حالیست که شرایط ارز به قدری بد است که بدتر این نمی شود.

 

نکته این است که چند نرخی بودن ارز به قدری رانت، فساد و بی ثباتی در اقتصاد کشور ایجاد کرده است که دولت باید برای اصلاح سیاست های ارزی تصمیم قاطع و نسبت به عادلانه کردن تخصیص ارز در این سامانه اقدام شود؛ نرخ ارز حاصل از صادرات پتروشیمی ها در نیما 28.500 تومان است اما نرخ معمولی صرافی ها که 90 درصد بخش خصوصی با آن کار می کند نزدیک به بازار آزاد و بالای 46 هزار تومان است.

 

این سیستم باید اصلاح شده و سازوکارها عادلانه و واقعی شود.

 

در واقع نرخ های نیمایی ارزان که مربوط به شرکت های پتروشیمی است، تنها به درخواست های میلیون دلاری شرکت های دارای رابطه در بانک ها تعلق می گیرد و بیشتر این ارزهای نیمایی ارزان از طریق صرافی های بانک ها، تنها به مشتریان VIP آنها اختصاص پیدا می کند.

 

اما اکثر شرکت های کوچک و متوسط که از سامانه نیما خرید می کنند، مجبورند از نرخ های صرافی های کوچک تر که نرخی بسیار بالا و نزدیک به قیمت بازار آزاد ارائه می دهند، استفاده کنند.

 

هم اکنون وضعیت به این صورت است که نرخ ارز آزاد بالا می رود و دولت در برابر آن مقاومت می کند در واقع دولت نرخ ارز بازار آزاد را قبول ندارد و نرخ در سامانه نیما مثال برای یک ماه ثابت می ماند، کسانی که در این یک ماه از نیما بتوانند ارز بگیرند برد می کنند.

 

بعد دو باره کم کم این نرخ به نرخ بازار آزاد نزدیک می شود.

 

تا چند وقت پیش می گفتند که نرخ ارز در بازار آزاد واقعی نیست اما وقتی فروش ارز را تا 5 هزار یورو کردند نرخی که در تابلوهای صرافی ها می زدند تنها هزار تومان و دو هزار تومان با بازار آزاد فاصله داشت.

 

متأسفانه روش سرمایه گذاری به صورت سوداگری و نگه داشتن دلار در ایران تبدیل به یک فرهنگ شده است.

 

حتی مردم عادی هم این کار را می کنند و در حال حاضر مقدار زیادی ارز در خانه های مردم وجود دارد.

 

به غیر از آن هم نزدیک هر صرافی ده ها نفر ایستاده اند و با کارت ملی خرید و فروش ارز می کنند.

 

هر زمان که نرخ ارز بالا می رود بحث بگیر و ببندها را مطرح و چند نفر را نیز دستگیر می کنند اما با بگیر و ببندها فرایند اصلاح نمی شود؛ باید به صورت بنیادی تر اقدام کنیم و با کنترل نرخ تورم، نسبت به اصلاح بازار ارز اقدام کنیم.

 

 

«روزنامه اقتصادی اسکناس - 3 اسفند 1401»

   تاریخ ثبت: 1401/12/02     |     [sect id=[file]] | [/sect id=[file]] |