ساسان ‌شاه‌ویسی اقتصاددان

 

صحبت کردن در باره علایق شخصی خانوادگی در یک اقتصاد فرهنگی پر تنش، پر چالش و پر آشوب ایران سخت است.

 

 

 

 

 

 

در یک خانواده سلایق مختلفی پیرامون این موضوع وجود دارد، برخی تمایل دارند ثروتشان را در خانه نگه دارند، برخی دیگر تمایل دارند در بانک ‌نگهداری کنند و عده ای هم دوست دارند آن را به ملک تبدیل کنند.

 

یک بهم خوردگی نه از بعد منفی بلکه یک دگرگونی و تفاوت هایی برای اطمینان بخشی نسبت به داشتن دارایی فردی وجود دارد.

 

نه در دوره حکمرانی جمهوری اسلامی و نه پیش از آن که یک نظام فئودالیته داشتیم و یک عده از خوانین در بالادست و رعایایی در پایین دست وجود داشتند و شاهد فاصله طبقاتی معناداری در جامعه بودیم هم این معانی محلی نداشته است.

 

پس از انقلاب هم ما کار خاصی نکردیم که بخواهیم به این رویکرد پاسخی بدهیم.

 

نمی خواهم بگویم امر خیلی قبیحی است اما حتی پرداخت نکردن مالیات در زمانه کنونی می تواند در اندازه یک حسنه تلقی شود! به این معنا که حالا پرداخت نکردن مالیات یک فضیلت محسوب می شود.

 

به این معنا که آنها هم که مالیات می دهند گاهی دچار یک احساس از دست رفتگی و خسران هستند.

 

دامنه اطلاعاتی که نسبت به این رویکردهای اقتصادی وجود دارد بستری را مهیا می کند برای اینکه من شهروند احساس می کنم که اگر ثروتم در بالش زیر سرم باشد مطمئن تر است.

 

شما در یک کشوری همچون هند هم نگاه کنید می بینید مصرف طلای خانگی بسیار بالاست.

 

در برخی از تفاوت های فرهنگی و اقلیمی هم این نکته وجود دارد. به این معنا که این بهم خوردگی در برخی از کشورهایی که حتی دچار تنش اقتصادی نیستند هم گاهی به چشم می خورد و آن معلول تفاوت های فرهنگی است.

 

شما اما نگاه می کنید به نوپدیدهای اقتصادی همچون کشور اندونزی و آسیای جنوب شرق که آنها هم وقتی می خواهند تولید ثروت کنند بهترین ممیزه را برای حفظ دارایی فردی و خانوادگی خودشان در سرمایه گذاری در طلا می بینند.

 

حداقل آمارها مبین این است.

 

در اقتصاد ایران اما ما نتوانستیم یک فرآیند اطمینان بخشی را هم برای درک ثروت در خانواده و هم جایابی مناسب برای آن و هم از همه مهم تر چیزی که از آن به عنوان حفظ ارزش دارایی از آن یاد می شود را بتوانیم به وجود بیاوریم.

 

به عنوان مثال آن را بیمه کنیم؟ اما چنین بیمه ای نداریم و اگر هم وجود دارد کسی از آن استقبال نمی کند.

 

خود بیمه هم مورد استقبال قرار نگرفته است.

 

به نظر می رسد ما تا زمانی که آن نااطمینانی را نسبت به حفظ و اندازه دارایی ولو به قدر حداقل نتوانیم فراهم کنیم هیچ اعتمادی را هم شاهد نخواهیم بود.

 

خیلی خوب است که در یک جامعه ای این تعامل سازنده و زنده و پویا وجود داشته باشد که در شرایطی که دچار حفره های اقتصادی می شویم بتواند مردم را با خودش همراه کند.

 

اما فکر می کنم در ایران با توجه به این که ما آن تاب آوری را بسیار استفاده کردیم چنین بستری فراهم نباشد.

 

تاب آوری در مواجهه با عوامل بیرونی، شوک ها و تکانه های اقتصادی.

 

چه ناشی از عامل خارجی همچون ترامپ و غیره، چه متاثر از جنگ اوکراین و روسیه و چه ناشی از سوءمدیریت در داخل باشد.

 

به نظرم تا این موارد نباشد ما حداکثر کاری که می توانیم انجام بدهیم این است که آن تاب آوری را حفظ کنیم.

 

اگر ما نتوانیم به هم ریختگی اقتصادی را در یک موقعیتی قرار بدهیم که برای تمام اقشار جامعه قابل اطمینان شود، به این معنا که همانطور که سرمایه دار تصور می کند توان به جریان انداختن سرمایه اش را دارد تا از محل گردش این سرمایه به ثروت برسد به همان میزان کارمند و کارگر هم چنین اطمینانی داشته باشد.

 

اما چون متاسفانه چیزی به نام فرار مالیاتی یا نااطمینانی وجود دارد و اینها متغیرهایی هستند که هم تاب آوری را لوث می کنند و هم ساماندهی نظام اقتصادی را دچار خدشه می کنند و تاز مانی که ما نتوانیم این عوامل سازنده و پویا و متغیرهای کاهنده یا فرساینده اقتصاد را اصلاح کنیم انتظارداشتن اینکه مردم بیایند طلاها و ارزهای خود را در اختیار دولت بگذارند امر بعیدی است.

 

در شرایطی باید چنین پیشنهادی مطرح شود که خودتان را جای همان مردم بگذارید.

 

اگر قرار است عدالت داشته باشیم و به سمتی برویم که نابرابری ها را کاهش بدهیم پیشنهاداتمان حتی اگر مشفقانه است بایستی که منصفانه هم باشد.

 

مهم ترین مولفه، شاخص و متغیر در هر اقتصادی تولید ثروت است.

 

 

«روزنامه تجارت - 5  اردیبهشت 1402»

   تاریخ ثبت: 1402/02/05     |     [sect id=[file]] | [/sect id=[file]] |