به گزارشی رشد و توسعه اقتصادی؛ از جمله اهداف اصلی سیاستگذاران اقتصادی کشورها است.
نظریههای مختلفی در مورد تحقق آن وجـود دارد که هرکدام به مجموعهای از عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی میپردازد.
ظهور اقتصاد دانشبنیان در ادبیات اقتصـادی جهان، حاصـل دیدگاهی جدید به رشد و توسعه اقتصادی است؛ بطوریکه در اقتصاد معاصر از دانش به عنوان عامل اصلی تولید یاد میشود.
برای اندازهگیری میزان دانش به کاررفته در تولیدات یک کشور، شاخصهای مختلفی وجود دارد که یکی از ایـن شـاخصهـا، شـاخص پیچیدگی اقتصادی (ECI/ economic complexity index) است.
شاخص پیچیدگی اقتصادی سنجش ویژگیهای محصولات تولیدی سیستمهای اقتصادی در سطح کشورها است.
این شاخص معیاری برای تبیین دانش انباشته شده در محصولات ساخت یک کشور است که نتیجه آن در ترکیب صنعتی کشورها قابل مشاهده است.
برای محاسبه این شاخص ترکیبی از معیارهای تنوع و فراگیری محصولات جهت اندازهگیری پیچیدگی نسبی صادرات کشورها استفاده میشود.
بر پایه تفکر اهمیت پیچیدگی اقتصادی، مهم ترین عامل تعیینکننده میزان توسعهیافتگی هر کشور، میزان دانش شکل گرفته در آن کشور اسـت و دانش بـه معنی مجموعه جریانی از تجارب، ارزشها، اطلاعات و نگرشهای کارشناسـی نظـام یافته است که چهارچوبی برای ارزشیابی و بهرهگیری از تجربیات و اطلاعات جدیـد بـه دست میدهد.
معاون پژوهشی وزارت علوم به تازگی در سخنرانیهای خود به اهمیت توجه به شاخص پیچیدگی اقتصادی پرداخته و تولید ناخالص داخلی بالا را ناشی از خامفروشی و صادرات منابع معدنی موجب نادیده گرفتن ارزشهای اقتصاد دانشبنیان و دستاوردهای شرکتهای دانشبنیان و محققان دانسته است.
پیمان صالحی در این باره گفته بود: پیچیدگی اقتصادی به این معناست که چگونه می توان تولید ناخالص داخلی را با ساخت سخت افزارها و فناوریهای پیچیده و پیشرفته افزایش داد؛ بنابراین نباید فریب تولید ناخالص داخلی بالا را بخوریم.
زیرا عربستان هم تولید ناخالص داخلی بالایی دارد که از فروش نفت حاصل می شود.
ژاپن در سال ۲۰۲۰ دارای شاخص پیچیدگی اقتصادی ۲.۴۸، عربستان دارای شاخص ۷۴ صدم درصد و ایران دارای شاخص منفی ۳۵ صدم درصد بوده است.
در حالی که دانشگاه ها توانایی تحقق بهترین پیچیدگی اقتصادی را دارند.